جدول جو
جدول جو

معنی کرم الله - جستجوی لغت در جدول جو

کرم الله
(پسرانه)
بخشش و لطف خداوند
تصویری از کرم الله
تصویر کرم الله
فرهنگ نامهای ایرانی
کرم الله
(کَ رَ)
دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و سردسیر است و 420 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
(پسرانه)
آنکه خداوند با او سخن گفته است، لقب موسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرج الله
تصویر فرج الله
(پسرانه)
گشایشی از جانب خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
کسی که خداوند با او سخن گفته است، لقب حضرت موسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرم پیله
تصویر کرم پیله
کرم ابریشم، نوزاد کرمی شکل پروانه با بدنی استوانه ای و دارای حلقه که از برگ درخت توت تغذیه می کند و از پیلۀ آن الیاف ابریشمی تهیه می شود، کناغ، نوغان، دیوه، کرم بادامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلام الله
تصویر کلام الله
قرآن مجید
کلام الهی (باری): گفتار خدا، قرآن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلمهالله
تصویر کلمهالله
کلمۀ خدا، از القاب حضرت مسیح. زیرا گفته اند در گهواره تکلم کرد. بعضی گفته اند چون به محض کلمۀ «کن» وجود یافته
فرهنگ فارسی عمید
(اَ / اِ مُلْ / مِلْ / مَلْ لاهِ)
مرکب از ام ادات قسم + اﷲ، لفظی است موضوع برای قسم و لغتی است در ایمن اﷲ یعنی سوگند بخدا. (از اقرب الموارد). رجوع به ایمن شود
لغت نامه دهخدا
(هََ مُلْ لاه)
سوگند با خدای. قسم به خدا. (منتهی الارب (از اقرب الموارد). ایم اﷲ، به ابدال. (از اقرب الموارد). رجوع به هیم شود
لغت نامه دهخدا
(کَ مُلْ لاه)
لقب حضرت موسی. (ناظم الاطباء). کلیم. لقب موسی علیه السلام. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
صد هزاران طفل سر ببریده شد
تا کلیم الله موسی دیده شد.
عطار.
... و لقب او (موسی) کلیم الله. (تاریخ گزیده چ نوایی ص 38).
و رجوع به کلیم و موسی شود
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ جُلْ لاه)
ابن محمد بن درویش الحویزی. مورخ ادیب امامی. نسبتش به حویزه است که در میان بصره و خوزستان است. او راست: 1- کتاب الرجال که دو مجلد بزرگ است در تراجم. 2- الغایه، در منطق و کلام. 3- الصفوه، در اصول. 4- تذکرهالعنوان، در نحو و منطق و عروض. 5- شرح تشریح الافلاک للبهائی. 6- تفسیر. 7- تاریخ کبیر. 8- دیوان شعر. 9- رساله ای در علم حساب.. و رجوع به روضات الجنات چ سنگی ص 511 شود
ابن شمس الدین جوینی (صاحب دیوان). وی یکی از چهار فرزند صاحب دیوان بود که به امر ارغون خان مدتی پس از قتل پدرش به سال 683 ه. ق. به قتل رسید. رجوع به ’از سعدی تاجامی’ تألیف ادوارد براون ترجمه حکمت ص 32 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مُلْ لاه)
قسم بخدا. (منتهی الارب) (آنندراج). کلمه قسم. یعنی سوگند بخدا. (ناظم الاطباء). لغتی است از ایمن اﷲ که قسم است و درآن لغات است: ایم اﷲ. ایم اﷲ و ایمن اﷲ یا ایمن اﷲ. (از اقرب الموارد). رجوع به ایمن اﷲ شود
لغت نامه دهخدا
(اَ مَ وَلْ لاه)
به معنی ام واﷲ است، یعنی قسم بخدای. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَرْ رَ مَلْ لا هَُ وَ هََ)
گرامی داراد خدای روی او را. دعائی است که اهل سنت پس از بردن نام علی بن ابیطالب علیه السلام آرند. (یادداشت مؤلف). بمعنی گرامی کند خدا ذات او را و این لقب خاص حضرت مرتضی است و در وجه خصوصیت این جمله گفته اند که جناب وی قبل از اسلام گاهی سجده پیش بتان ننموده است. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
خدا ببخشایاد خدا ببخشایاد، یا یرحم الله عبدا قالظ مینا. خدا ببخشایاد بنده ای را که آمین گفت: وخاک بارگاه همایون را سجده گاه شاهان دنیا کناد، ویرحم الله عبدا قال آمینا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایم الله
تصویر ایم الله
سوگند خدا
فرهنگ لغت هوشیار
خدا روی او را بر زمین نزند خدا روی او را سپید کند خدای ذات (روی) او را گرامی داراد، و سبب این آیه آن بود که امیرالمومنین علی بن ابی طالب - کرم الله وجهه - چهار درم داشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارض الله
تصویر ارض الله
زمین خدا زمین خدا ملک خدا (ماخوذ از آیه 99 سوره 4 نسا: (قالوا لم تکن ارض الله و اسعه فتها جروافیها) ملائکه جواب دهند: الم تکن ارض الله واسعه: آنک ارض الله واسع گفته اند عرصه ای دان کاولیا دررفته اند. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسم الله
تصویر اسم الله
نام خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسم الله
تصویر بسم الله
بنام خدا
فرهنگ لغت هوشیار
خدا ببخشایاد، خداوند رحم کند، یا رحم الله اسلافهم و ابداخلافهم. خدا پیشینیان آنانرا ببخشایاد و جانشینانشان را پایدار دارادخ یا رحم الله الماضین منهم. خدا ببخشایاد در گذشتگان آنانرا: (وطایفه ای از ماهیرایشان. . چون قاضی محمد عبدالحمید اسحق. . رحم الله الماضین منهم... . یا رحم الله معشرالماضین. خدا ببخشاید گروه گذشتگان را. رحم الله معشر الماضین که بمردی قدم سپردندی. (سعدی. کلیات)
فرهنگ لغت هوشیار
خدا داناست خدا میدانند: توچه دانی که از وفاچه نمودم بجان تو علم الله که جان من چه کشید از جفای تو، (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
همسخن خدا پاژ نام موسی ع
فرهنگ لغت هوشیار
خدا زیاد کند، مانند کثر الله امثاله به معنی خدا مانندهای او (ایشان) را زیاد کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلام الله
تصویر کلام الله
کراسه نپی (قرآن)
فرهنگ لغت هوشیار
سخن خدا فرمان خدا، شید اسپهبد (روح القدس) نزد ترسایان کلمه خدا، عیسی (ع)، یا کلمه الله العلیا. عقول طولیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوم الله
تصویر یوم الله
روز خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یوم الله
تصویر یوم الله
((~ُ لْ لا))
روز مقدس، روز گرامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلمه الله
تصویر کلمه الله
((کَ لِ مَ هُ لْ لا))
کلمه خدا، عیسی (ع)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بسم الله
تصویر بسم الله
((بِ مِ لْ لا))
به نام خداوند، به نام خدا (جمله ای که فارسی زبانان هنگام شروع کاری یا قدم نهادن در جایی گویند)، بفرما میل کن، بخور، نوعی تعارف برای این که کسی پیشقدم شود، بفرمایید، پیش افتید
فرهنگ فارسی معین
نام روستایی در کجور
فرهنگ گویش مازندرانی